پرنیانی در ولایت افق

لبیک یاخامنه ای,لبیک یاحسین است,ماباولایت زنده ایم,تازنده ایم رزمنده ایم

پرنیانی در ولایت افق

لبیک یاخامنه ای,لبیک یاحسین است,ماباولایت زنده ایم,تازنده ایم رزمنده ایم

شعری که سفر رهبرراطولانی ترکرد

حسن ایزدی | جمعه, ۲۹ آبان ۱۳۹۴، ۱۱:۲۶ ب.ظ | ۰ نظر

📜

«شعری که سفر رهبر انقلاب را طولانی‌تر کرد»


روایتی از دید و بازدید سرزده رهبر انقلاب از خانواده شهید کارکوب‌زاده

١٣٨٩/٨/٨


رهبر می‌نشیند روی صندلی و می‌خواهد احوال‌پرسی کند. اما مادر فرصت نمی‌دهد و شروع می‌کند به گله‌گذاری: «آقا! انقدر غم خوردم. انقدر غصه خوردم. به خدا. حالم خیلی بد شده بود.» رهبر می‌گوید چرا؟ «دیروز صبح زنگ زدم دفترتون. گفتم مسوول این برنامه که من رو از دیدن آقا محروم کرده، خدا زجرش بده.» توی همان حال، همه می‌زنند زیر خنده، حتی رهبر. رهبر علت را می‌پرسد. «گفتم برای این که حق من این نبود. من با این وضع نمی‌تونم بیام دیدار آقا. 1ساله حتی آقا رو تو تلویزیون هم ندیدم.» و می‌گوید که مریض شده و همسایه‌ها دنبال ماجرا بوده‌اند که رهبر بیاید خانه‌شان.


رهبر می‌گوید نامه را دیده که شعری داشته. بعد می‌گوید: «این رو به شما بگم. من امشب بنا نبود قم بمونم. فقط به خاطر شما موندم. البته خونه 2شهید دیگه هم رفتیم. اما من به خاطر شما موندم. برای این که بتونم شما رو ببینم»

  • حسن ایزدی

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی