دوستداران وعاشقان حضرت ابوالفضل العباس
دوستاران و عاشقان حضرت اباالفضل العباس حتما مطالعه کنند:
یک ارمنی می گوید: شب تاسوعا قبل از انقلاب، بیماری سختی داشتم. در یکی از بیمارستانهای تهران بستری بودم. می دانستم که امشب شب تاسوعاست و می دانستم که شیعیان امشب بیدارند. یکی از پرستاران که از شیعیان بود آمد به ما دارو بدهد. دیدم شیشه شراب را گذاشته است که عیش و نوش کند. گفتم: من که ارمنی ام و احترام به حضرت عباس به ما جایز نیست. شما که شیعه اید، چرا احترام آقایتان را نگه نمى دارید؟ اینم برگشت و گفت : به تو چه؟!
آن ارمنی می گوید: من امر به معروف کردم. پتو کشیدم و زیر پتو گریه کردم و گفتم : یا ابوالفضل؛ من به تو اعتقاد ندارم. اما در این شب ها احترام تو را نگه میدارم. نیمه های شب دید که یک دستی به او میزند. به او گفت: در مقابل شیعه بی ادب من ، تو از من دفاع کردی. تو را شفا می دهم.
آن ارمنی داستان را تعریف می کند و یک حرفی به شیعه ها زد و گفت:
ما اعتقاد نداشتیم. من یک شب به زبان در مقابل شیعه اش دفاع کردم. آقایتان آنقدر با محبت است!! خاک بر سر شما کنم که اباالفضل دارید و این همه مشکلات دارید!!!!
نقل داستان توسط:
جانباز شهید دکتر محمود رفیعی. استاد دانشگاه علامه طباطبایی
- ۹۴/۰۸/۱۴